فصلنامۀ علمی - پژوهشی غالب
https://ghalibqjournal.com/index.php/ghalibqjournal
<p><strong>محل نشر:</strong> افغانستان</p> <p><strong>آغاز نشر:</strong> خزان ۱۳۹۱</p> <p><strong>ناشر:</strong> پوهنتون غالب</p> <p><strong>توالی نشر:</strong> فصلنامه (حمل، سرطان، میزان، جدی)</p> <p><strong>درجه علمی:</strong> علمی - پژوهشی</p> <p><strong>موضوعات:</strong> علوم اجتماعی (اقتصاد و مدیریت، حقوق و علوم سیاسی، ادبیات، جامعهشناسی، شرعیات و علوم اسلامی)</p> <p><strong>دسترسی آزاد و رایگانِ کاملمتن:</strong> بله</p> <p><strong>زبان نشر:</strong> فارسی و پشتو (باچکیدۀ انگلیسی)</p> <p><strong>سیاست فصلنامۀ غالب در مورد رعایت حقوق مؤلف و سرقت علمی: </strong>فصلنامۀ علمی - پژوهشی غالب، جهت حفظ حقوق مؤلف و پرهیز از سرقت علمی، تمام مقالاتِ دریافتی را قبل از داوری، از طریق سامانۀ مشابهیاب متون <a title="سامانه مشابهیاب متون سمیم نور" href="https://www.samimnoor.ir/view/fa/Default/%d8%b5%d9%81%d8%ad%d9%87-%d8%a7%d8%b5%d9%84%db%8c?ID=1&LID=1">سمیم نور</a>، بررسی میکند؛ مقالات با بیش از ۳۰ درصد مشابهت، قابل پذیرش نیست و رد میگردد. </p> <p>فصلنامۀ علمی - پژوهشی غالب، با جواز رسمی از وزارت تحصیلات عالی افغانستان، از خزان ۱۳۹۱، در دو حوزۀ علوم طبیعی و علوم اجتماعی، مقالات علمی - پژوهشی نویسندهگان کشور و خارجی را چاپ و نشر مینمود؛ و از شمارۀ زمستان ۱۴۰۱، تنها مقالات علمی - پژوهشی را در حوزۀ علوم اجتماعی منتشر میکند. این نشریه دارای شماره استاندارد بینالمللی آنلاین (۶۴۴۱-۲۷۸۸) و چاپی (۴۱۵۵-۲۷۸۸) است و تمام قوانین و مقررات انتشار مقالههای علمی - پژوهشیِ داخلی و بینالمللی را رعایت مینماید.</p> <p>فصلنامۀ علمی - پژوهشی غالب، از سوی پوهنتون/ دانشگاه غالب به نشر میرسد و از جمله نشریات با دسترسی آزاد است. همه نویسندهگان و دستاندرکاران این مجله، ملزم به رعایت اصول اخلاقی نشر میباشند.</p> <p>تمام اطلاعاتِ نویسندهگان در راستای فعالیتهای مجله مورد کاربرد قرار میگیرد و هیچ استفادۀ دیگری از اطلاعات صورت نمیگیرد و نزد مجله، محفوظ میماند.</p>پوهنتون/ دانشگاه غالبfa-IRفصلنامۀ علمی - پژوهشی غالب2788-4155ردِ پای حکمتِ یونانی در اشعار عبدالواسع جبلی غرجستانی
https://ghalibqjournal.com/index.php/ghalibqjournal/article/view/244
<p>فلسفه همزادِ بشر است و فلسفهورزی نیز جلوهیی از تفکر انسانیاست؛ با قاطعیت میتوان گفت که هیچ دورهٔ تاریخی، بدون فلسفه نبودهاست. جای تردیدی نیست که فلسفهٔ غرب بهصورت مدون، از یونان به ما و سپس به همهٔ جهانیان رسیدهاست. در صدر اسلام بسیاری از منابع حکمی یونان بهدست اندیشهوران اسلامی ترجمه شد و باعث ظهور دانشمندان مختلفی در عرصهٔ فلسفة اسلامی و گسترش گزارههای فلسفی در میان شاعران و نویسندهگان فارسی زبان گردید. عبدالواسع جبلی غرجستانی، شاعر سدهٔ ششم هجری میباشد، وی ضمن آشنایی کامل با علوم معاصر خویش، آگاهی درخورِ توجهی از حکمت یونان داشته و آن را در شعرش بازتاب داده است. در مقالهٔ حاضر به هدف نمایاندن ظرافتهای بینش فلسفی شاعر، بیشتر توجه نگارندهگان به دنبال پاسخ به پرسشی است که آیا میتوان جبلی را پیرو فکر فلسفی یونانی دانست؛ زیرا آنگونه که از شعرهای وی بر میآید، طرز اندیشهٔ جبلی به علاوهٔ تفکر شادخواری اپیکوریسمی، در کل بیشباهت از افکار هلنیسم (یونانیمأبی) نیست، بهمنظور ارائۀ پاسخ به پرسش بالا با توجه به شاخصها و مؤلفههای فلسفة یونان، به شیوهٔ استقرایی با استفاده از شیوهٔ توصیفی ـ تحلیلی و ابزار کتابخانهیی، از میان تمام اشعارِ دیوان جبلی، شعرهای مسجل با طرز فکر یونانی دستهبندی، تطبیق و مورد بررسی قرار گرفتهاست. حاصل تحقیق بیانگر آناست که اندیشهٔ جبلی در مؤلفههای مادةالمواد هستی، فلسفهٔ اپیکوری یا گرامیداشتِ دم، اغتنام از فرصت، توجه به لذایذ دنیوی و تأثیرگذاری ستارهگان و افلاک بر انسانها، با فلسفهٔ یونانی منطبق است.</p>عبدالرحیم یزدانپناهعلی محمد مؤذنیروحالله هادی
حق نشر 2024 عبدالرحیم یزدانپناه،دکتر علی محمد مؤذنی،دکتر روحالله هادی
https://creativecommons.org/licenses/by/4.0
2024-06-282024-06-28132۱۲۷10.58342/ghalibqj.V.13.I.2.1شروط ضمن عقد ازدواج در فقه حنفی و قانون مدنی افغانستان
https://ghalibqjournal.com/index.php/ghalibqjournal/article/view/235
<p>شریعت اسلام بهمنظور تحقق عدالت، بنای خانوادهٔ سالم و حفظ حقوق زن و شوهر، مجموعهیی از احکام و قواعد کلی را وضع نموده است. ازجمله حقوقیکه شریعت اسلام برای مرد و زن قایل است، حق شرطگذاری در عقد ازدواج است، طوریکه مخالف مقتضی آن نباشد. هدف این تحقیق، شناخت شروط ضمن عقد نکاح در فقه حنفی و قانون مدنی افغانستان بوده است؛ به همین جهت پرسش اساسییی که در این خصوص مطرح شده این است، که شروط ضمن عقد نکاح در فقه حنفی و قانون مدنیِ افغانستان چیست؟ برای پاسخیابی به این پرسش، از روش تحلیلی – مقایسهوی و منابع کتابخانهیی استفاده گردیده است. یافتههای این پژوهش نشان میدهند که شروط ضمن عقد نکاح در فقه حنفی شاملِ شروط صحیح، شروط فاسد و شروط باطل بوده، شروط صحیح عبارت از شروطیاند که یا موافق مقتضای عقد است، یا این که مؤکدِ آن و یا شرع در مورد آن اجازه داده است، یا این که در عُرف جاری است. شروط ضمن عقد نکاح اگر از جمله شروط صحیح باشند، وفا به آن حتمی بوده و عقد نیز صحیح پنداشته میشود. اگر شروط ضمن عقد نکاح از جمله شروط فاسد و یا شروط باطل باشند، به اساس فقه حنفی، عقد صحیح و شرط لغو میباشد. بناءً برخی از شروط عقد را باطل میسازند؛ مانند نکاح موقت. شروط ضمن عقد نکاح در قانون مدنی بهطور مفصل بیان نشده، بلکه به طور پراکنده احکامی که به توافقات عقد ازدواج مربوط میشوند، اشاره گردیده است. اگر شروط ضمن عقد مخالف قانون و اهداف ازدواج باشد، عقد صحيح و شرط باطل پنداشته ميشود</p>جلیل احمد خلیلی
حق نشر 2024 جلیل احمد خلیلی
https://creativecommons.org/licenses/by/4.0
2024-06-282024-06-28132۲۹۴۶10.58342/ghalibqj.V.13.I.2.2واکاوی انواع هنجارگریزی معنایی در کلیله و دمنهٔ نصرالله منشی
https://ghalibqjournal.com/index.php/ghalibqjournal/article/view/222
<p>جایگاه بنیادین و انکارناپذیر زبان و ادبیات فارسی بهعنوان یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین ادبیاتها در بین ادبیاتهای جهان، امری واضح و بدیهیاست و در این میان، تأثیر شگفتانگیزی که زبان بهعنوان عمدهترین وسیلهٔ ارتباط و خلق اثر هنری بر ادبیات میگذارد، خیرهکننده است. شاعران و نویسندهگان برای بهرهگیری از قدرت زبان در ادبیات و نیز غنیساختن اثر ادبی خود میتوانند از ابزارهای مختلفی بهره بگیرند. یکی از این ابزارها، هنجارگریزی معنایی است. هنجارگریزی معنایی یکی از ابزارهای آفرینش ادبی در شعر است و بررسی آن در نثر، جلوهگری و شعرگونهشدن آن را به دنبال خواهد داشت. نگارندهگان در این پژوهش با بهرهگیری از شیوهٔ توصیفی- تحلیلی و مطالعات کتابخانهیی، ضمن تکیه بر الگوی ارائهشده توسط فرزان سجودی (1378)، جهت دستهبندی انواع هنجارگریزیهای معنایی مبتنی برچهارچوب پیشنهادی لیچ (1969)، به تعریف هنجارگریزی معنایی از نظر سجودی و توضیح انواع آن پرداخته و بسامد هر یک از آنها را در کتاب کلیله و دمنه ارائه کردهاند. نتایج پژوهش بیانگر آن است که در کتاب کلیله و دمنهٔ نصرالله منشی، هنجارگریزی معنایی به روش جسمپنداری، بیشتر بهکار رفته است و بسامد آن در قیاس با دیگر انواع هنجارگریزی معنایی، بیشتر است و این موضوع میتواند در مطالعات سبکشناسی این اثر ارجمند و تفاوت آن با دیگر آثار همدوره مورد توجه قرار گیرد. </p>علی حسننژادمیرجلیل اکرمی
حق نشر 2024 علی حسننژاد،دکتر میرجلیل اکرمی
https://creativecommons.org/licenses/by/4.0
2024-06-282024-06-28132۴۷۶۶10.58342/ghalibqj.V.13.I.2.3په اسلامي فقه او د افغانستان جزا کُد کې د متعددو جرمونو د جزاګانو تداخل
https://ghalibqjournal.com/index.php/ghalibqjournal/article/view/247
<p>د شرعي او قانون جزا ګانو د تطبيق په اړه په ټولنه کې ځېنې وګړي ناسم او غلط برداشت لري، او فکر کوي چې دا د ټولنې د وګړو سره ظلم دی. د جزاګانو د تداخل موضوع يوه ديني، قانوني او مهمه موضوع ده؛ ځکه د ټولنې د وګړو امن ور پورې تړلی، که په ټولنه کې امن موجود وي ټولنه پرمختګ کولای شي او نا امني د ټولنې د وروسته پاتې کېدو لامل ګرځي. د جزاګانو د تداخل په اړه د اسلامي فقهې او افغانستان د جزاکُد موقف واضح او روښانه دی، د متعددو جرمونو د تر سره کولو په صورت کې د يوې جزا تطبيق د اسلامي شريعت او قانون لوړوالی او د خپلو پيروانو سره، آند جنايتکارانو سره يې نرمي څرګندوي. د جزاګانو تداخل د اسلامي شريعت د عفوې، بخښنې او آسانۍ اړخونه هغو خلکو ته روښانه کوي، چې د شريعت په حقيقت نه پوهيږي. د جزاګانو د تداخل په اړه مخکني، او معاصرو علماوو مختلفې ليکنې او څېړنې کړې دي، په څېړنه کې د توصيفي - تحليلي څېړنې تګلاره غوره شوې ده، د معاصرو او مخکنيو فقهاوو ليکنې مطالعه شوې او تحليل شوې دي، فقهاوو په خپلو ليکنو کې د جزاګانو د تداخل يادونه کړې ده. د دې څېړنې نتايج دا په ډاګه کوي چې د اسلامي فقهاوو او د افغانستان د جزا کُد د احکامو له آنده په هغه صورت کې د متعددو جرمونو لپاره د يوې جزا ټاکل ممکن دي او متعدد جرمونه يو جرم ګڼل کيږي، چې دجرمونو د جزاګانو موخه، هدف او غرض يو وي. او که ياد موارد توپير وکوي د جزاګانو تداخل صورت نه مومي.</p>عبدالوهاب طيبرازمحمد شيرزاد
حق نشر 2024 پوهنمل عبدالوهاب طيب،پوهنيار رازمحمد شيرزاد
https://creativecommons.org/licenses/by/4.0
2024-06-282024-06-28132۶۷۸۰10.58342/ghalibqj.V.13.I.2.4ماهیت عقد ضمان در فقه امامیه و حقوق مدنی افغانستان
https://ghalibqjournal.com/index.php/ghalibqjournal/article/view/228
<p>در مورد ماهیت عقد ضمان دو دیدگاه متفاوت وجود دارد. در دیدگاه مشهور فقیهان شیعه، ضمان ماهیت انتقالی دارد و مفید نقل ذمه به ذمه و برائت ذمه مدیون اصلی است. در این دیدگاه با عقد ضمان، دین به ذمه ضامن انتقال مییابد و ذمه مدیون اصلی بری می گردد. در دیدگاه دیگر و از جمله در حقوق افغانستان، ضمان ماهیت انضمامی و وثیقهیی دارد و عقدی است که بهموجب آن شخص ثالثی تعهد مینماید اگر مدیون دین خود را ادا نکرد، او از عهده برآید. اهمیت بحث از ضمان در برآوردن انتظاری است که از آن متوقع است و آن این که انعقاد عقد ضمان به هدف سقوط دین مدیون اصلی و انتقال آن به ذمه ضامن است یا موجب میشود که ضامن و مدیون هر دو مسؤول پرداخت دین شوند. بر این اساس، سؤال این است که ماهیت عقد ضمان چیست؟ در این تحقیق با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی با مطالعهٔ کتابخانهیی، ماهیت ضمان در این دو دیدگاه بررسی گردیدهاست. ارزیابی دلایل و دیدگاههای طرفین نشانگر آن است که ماهیت ضمان غیر از نقل و انضمام است و آن تأدیه و التزام به پرداخت دین و اشتغال ذمۀ ضامن به سبب آن است بدون تعرض به نقل یا ضم ذمه بودن ضمان. اصولاً ضم ذمه و یا نقل آن مقتضای ذات و ماهیت ضمان نمیباشند، هرچند ممکن است مقتضای اطلاق آن باشند.</p>محمدعلی امینی
حق نشر 2024 محمدعلی امینی
https://creativecommons.org/licenses/by/4.0
2024-06-282024-06-28132۸۱۱۰۱10.58342/ghalibqj.V.13.I.2.5ضوابط آزادی بیان در ادبیات قرآن کریم با تأکید بر آرای مفسران فریقین
https://ghalibqjournal.com/index.php/ghalibqjournal/article/view/227
<p>قرآن کریم، که منبع جامع معرفت دینی است، به «آزادیِ بیان» به مثابۀ یکی از حقوق اولیه انسان مینگرد و برای آن جایگاه والایی قائل شده است. این امر در حکومت اسلامی از راهبردهای بنیادین بهحساب میآید. «آزادی بیان» همچون سایر پدیدهها دارای حدود و چهارچوبهاییاست، که باتوجه به بهرهوریهای ویرانساز و اهانتبار ناآگاهان از آن، تعیین آنها در ادبیات قرآن کریم و اندیشۀ مفسران تشیّع و تسنّن، ضروری مینماید. هدف این مقاله پاسخ بدین پرسش بوده است که ضوابط «آزادی بیان» در قرآن کریم براساس نگرش مفسران فریقین چیست؟ جهت دستیابی بدین هدف، به شیوۀ کیفی و با بهرهگیری از روش توصیفی-تحلیلی و تفسیر موضوعی استنطاقی و ابزار کتابخانهیی و نرمافزاری، به قرآن کریم مراجعه و با استمداد از منابع تفسیری، آیات ناظر به حدود آزادی بیان جمعآوری و به تحلیل گرفته شده است. کندوکاو در آیات و تفاسیر، بیانگر آن است که: آزادیِ اظهار باورها بهعنوان یک اصل از قرآن کریم قابل اثبات است؛ اما نه بهصورت مطلق و بدون قید، بلکه ضوابطی همچون رعایت حدود الهی، رعایت نصابهای عقلی و منطقی، رعایت مصالح جامعۀ اسلامی، منع بیانهای تنشآفرین، وحدتشکن، شایعهساز، توهینگونه، تمسخرآمیز و مواردی که موجب فساد و تباهی فردی یا اجتماعی میگردد، بر آن حاکم است. ضابطهمندسازی «آزادی بیان» ضمن پاسداری از اصل آزادی اظهار نظر، مسیر بیانهای تخریبگر را میبندد و مانع اظهارات ویرانگر و معارض با مصالح فردی و اجتماعی میشود.</p>احمد فصیحیِ اخلاقیمحمدحسین محمدی
حق نشر 2024 احمد فصیحیِ اخلاقی،دکتر محمدحسین محمدی
https://creativecommons.org/licenses/by/4.0
2024-06-282024-06-28132۱۰۳۱۲۰10.58342/ghalibqj.V.13.I.2.6تحلیل جامعهشناختی جزاهای بدیل حبس در حقوق کیفری افغانستان
https://ghalibqjournal.com/index.php/ghalibqjournal/article/view/236
<p>مجازات حبس ازجمله واکنشهای کیفری اند، که جهت استقرار نظم اجتماعی و تأمین عدالت، اعمال میشوند. جزاهای بدیل حبس، در اثر بروز نظریههای جرمشناختیِ انتقادی در قرن نوزدهم و نظریههای حبسزدایی، مطرح گردید. قانونگذار افغانستان به تبعیت از نظریههای مکتبهای الغاگری، جنبشهای حبسزدایی و اسناد بینالمللی، جزاهای بدیل حبس را در سال 1396 بهعنوان مجازات اصلی تعیین نموده است. جدیدبودن جزای بدیل حبس بهعنوان مجازات اصلی در کُد جزا و چهگونهگی تطابق آن با فرهنگ حاکم، ضرورت ایجاب میکند در این خصوص تحقیقی صورت گیرد. هدف این تحقیق بررسی جزاهای بدیل حبس، کارکرد آن در اصلاحِ بزهکار و چهگونهگی پذیریش آن بهعنوان یک پدیدهٔ اجتماعی در جامعه افغانستان بوده است. پرسش این بوده است، که کارکرد جزاهای بدیل حبس از منظر جامعهشناختی چهگونه است؟ بازخورد جزاهای بدیل حبس در اصلاح و بازپروری مجرمان چیست؟ تحقیق حاضر به روش توصیفی – تحلیلی، با استفاده از ابزار کتابخانهیی برای جمعآوری دادهها، در حقوق جزای افغانستان صورت گرفته است. یافتههای تحقیق آن است که: قانونگذار، جزاهای بدیل حبس را برای اولینبار به شکل مدرن آن بهعنوان مجازات اصلی، تعیین نموده است. تا آنجایی که جزاهای بدیل حبس در جامعه تطبیق شده است، باتوجه به مجازات حبس، در قسمت اصلاح و بازپروری مجرم نقش مؤثرتری داشته است. تبدیلنمودن جزای حبس به جزای بدیل در هنگام کیفردهی، بیانگر انعطافپذیری قانونگذار در خصوص بزهکاران بهمنظور فراهمسازی زمینهٔ اصلاح آنان است. هرچند عدم نظارت دقیق از اجرای آن، عدم وسایل و ابزار لازم در نظارت الکترونیکی و عدم فرهنگسازی در بین قضّات به تعیین کیفرهای بدیل حبس، ازجمله مشکلاتی است، که در اجرای آن قرار دارند.</p>حسین شریفی زیرکسارامید رستمی غازانی
حق نشر 2024 حسین شریفی زیرکسار،دکتر امید رستمی غازانی
https://creativecommons.org/licenses/by/4.0
2024-06-282024-06-28132۱۲۱۱۴۵10.58342/ghalibqj.V.13.I.2.7تحلیل انتقادی بخش اول زندهگینامهٔ مولانا
https://ghalibqjournal.com/index.php/ghalibqjournal/article/view/248
<p>حسبحال مولانا جلالالدین محمّد بلخی، با تکیه بر منابع زندهگینامهیی قدیمی و این حکم عام که اقدم نسخ اصحّ نسخ است، کار بیشتر شرححالنویسانی که نگاهی انتقادی و علمی به آن نداشتهاند را بیاعتبار کرده است. این پژوهش با اتکا بر منابع موثق، رویکرد انتقادی بر سرگذشت و احوال و اتفاقات زندهگی مولانا داشته است. تحقیق حاضر، نیمۀ اول زندهگی مولانا را مورد بررسی قرار داده، که شامل دو بخش است: بخش اول، از تولد مولانا تا تعلیم و تعلم علم فقه و فقاهت و افتاء در قالب ژانر خطابه و جلسات درس میباشد و بخش دوم نضجگرفتن تصوف زهدگرا به مدد ارشادات سیّدبرهانالدین محقق ترمذی، که درواقع این دوره را میتوان پیشنیاز دورۀ عرفان عاشقانۀ مولانا پنداشت. در خلال این پژوهش به این پرسش پاسخ داده شده است که: آیا مولانای عارف، یکسر محصول آموزههای عرفانی شمس تبریزی بوده است و یا مصاحبت مشایخی همچون سیدبرهانالدین محقق ترمذی، تلمذ نزد استادانی مثل ابن العدیم و دیگران و همچنان تأثیر عوامل جامعهشناختی مانند شرایط سیاسی، اجتماعی و جغرافیایی و تاریخی در عارفشدن مولانا نقش غیرقابل اغماضی داشتهاند؟ یافتههای تحقیق نشان میدهد که به رغم دیدگاه بعضی از مولویپژوهانِ تُرک و غربی زادگاه مولانا شهر بلخ بوده نه وخش. همچنان روند ریاضت و سلوک عرفانی مولانا قبل از ملاقات شمس به مدد راهنماییهای برهانالدین محقق ترمذی آغاز گردیده بوده است.</p>مژگان عثمانی
حق نشر 2024 مژگان عثمانی
https://creativecommons.org/licenses/by/4.0
2024-06-282024-06-28132۱۴۷۱۶۸10.58342/ghalibqj.V.13.I.2.8